خلوتکده ای میان ابرها

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

   راننده ی کدوم اتوبوس باشیم!؟


   آهای تویی که ادعای کار فرهنگی میکنی!

   خودتم خوب میدونی یه جاهایی احساس کردی مث شارژ باطری موبایلت خالی میشی...!

   هی میشینی برنامه میچینی که فلان برنامه ی فرهنگی و راه بندازیم فلان کارو بکنیم

   که مثلا چی بشه واسه ملت؟! یه چیزی یاد بگیرن؟!

   آره به فرضم که اینجوریه...

   یادت باشه اونایی که کار فرهنگی , مذهبی و از این دست کارها میکنن

   واسه ارتقاء سطح فرهنگ و مذهب و.. ملت مث راننده های اتوبوس مسافربری میمونن!

   میگی چطور؟

   بهت میگم!


   دیدی بعضی از راننده های اتوبوسهای مسافر بری وظیفشون اینه که یه ملتی رو مثلا 30 نفرو ببرن

   فلان منطقه ی عملیاتی یا اصن نه منطقه ی تفریحی!

   بعد از اینکه همه رفتن و اتوبوس خالی شد یا با اتوبوسشون ور میرن یا یه چی میخورن یا میخوابن یا هرکاری دیگه...

   بعضی از این راننده ها هم هستن که خودشونم با مسافرا همراه میشن و میرن اون منطقه رو میبینن و لذتشو میبرن

   حالا میگی که چی؟ چه ربطی داشت!

   واسا عجله نکن!

   راننده ای برنده س که خودشم با مسافراش همراه میشه و استفاده میکنن

   تویی که همش به فکر اینی که تو برنامت 4تا مطلب به دیگران یاد بدی آخر مراسم خودتم تونستی

   از مطالب استفاده کنی؟ چیزی یاد گرفتی؟

   عزیزم زیاد وقت نداری که نصفشو واسه ملت صرف کنی نصفشو واسه خودت

   مواظب باش دچار آفت نشی...


   رونوشت اول و آخر به خودم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۳۴
ریحانه بانو

   امشب شبه ولادت حضرت امام رضا(ع) پناه همه ی دلهای غریبه

   عیــــــــــــــــــــد همگــــــــــــــی مبارکـــــــــــــ

   امشب قرآنو گرفتم دستم از خدا خواستم بهم عیدی بده به هر نیتی که خودش دوس داره

   بعد باز کردم آیات11/12 سوره ابراهیم اومد

   وقتی خوندم حس خوبی بهم دست داد یه حسی مثل اینکه زیر بارون شدید وایساده باشی

   بعد یکی بیاد ببرتت زیر چتر و گرم بشی یه چیزی مث پناه دادن 

   

   ترجمه ی آیات:


   رسولانشان گفتند: آری ما همانند شما بشری بیش نیستیم، ولی خدا بر هرکس از بندگانش بخواهد منت

   می نهد و مارا نرسد که معجزه ای آوریم مگر به اذن خدا  و مومنان باید بر خدا توکل کنند.11


   و چرا ما بر خدا توکل نکنیم؟ در صورتی که ما را به راه راست هدایت فرموده و (بدانید که) بر ستمهای شما

   صبر خواهیم کرد؛ و ارباب توکل باید (همیشه) بر خدا توکل کنند12



   اینجور وقتا که خودش مستقیم میاد میگه بیا پیشم تنها نیستی خیلی حس خوبی بهم میده

   دوس دارم بغلش کنم بوسش کنم


   خــــــــــــــــــــــــدا جــــــــــــــــــــــــــــونـــــــــــــــ    :*



   اینجا نوشتم به جهت ثبت در تاریخ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۰۵
ریحانه بانو

   دیشب گذری داشتم گفتگویی که با یه بزرگی داشتمو مرور میکردم که باعث تلنگری شد برام!

   همون شبونه تصمیم گرفتم فرداش که پاشدم یه دفتر تهیه کنم و بخشهایی از وصیت نامه ی شهدا رو که

   تأثیر گذاره برام برای خودم یادداشت کنم تا هروقت دلم گرفت یا زیادی به دنیا چسبیدم اونارو بخونم.


   فرداش (که همین امروزه) همینطور که توی وبلاگها میچرخیدم و شعرهای نابی رو دیدم تصمیم گرفتم

   به جز دفتر وصیت شهدا یه دفترم برای شعرایی تهیه کنم که دوستشون دارم دوتا دفترو خودکارامو

   آماده کردم که بعد از ناهار شروع کنم به نوشتنجالبه قبل از اینکه بیام سراغ دفترا برنامه ی تلویزیونی

   سمت خدا آقای قرائتی صحبت میکردن نشستم پای صحبتشون بخشی از حرفشون که برام جالبتر بود

   این بود که تعریف میکردن:

   زمان قبل انقلاب یکی از علما توی زندان بودن رفته بودن ملاقاتشون که ازشون خواستن نصیحتی کنن

   ایشونم گفته بودن که الان حضور ذهن ندارم اما از اینجا که رفتی بیرون برو چندتا دفتر تهیه کن

   و هرکدومو برای یه کاری بذار.

   مثلا یکی درباره ی حقوق یکی درباره ی زن و ... هرموضوعی که برات جالب بود توش بنویس .

   ایشونم همینکارو کردنو دفتراشون طی سالهای مختلف تبدیل به کلاسور و... شده

   و روز به روز بیشتر شده و... (ادامه ی صحبتاشون)


   برام جالب بود تصمیمی که گرفته بودم و پیامی که از بزرگی اینطوری بهم رسید

   خوشحالم کرد ومصمم تر شدم به اینکار


   اینجا هم نوشتمش به جهت ثبت در تاریخ!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۴۱
ریحانه بانو